ریحانه و عکسای 8 ماهگی
عکسای 8 ماهگی ریحان عسلی که هیچ کدوم توی وبلاگش واسه خاطرات 8 ماهگیش استفاده نکردم اگه گفتید اینجا دارم چیکار میکنم؟ نشستنشو ببین ای خرس شیطون گیرت آوردم ! زهرا و عمو عبدالله و ریحان عسلی اینجا زهرا داشت میرفت فرودگاه که بره تهران آخرین عکسشو با ریحانی انداخت ریحانه خونه مامان بزرگش در ادامه اون شبی که مطلبش رو گذاشتم (ریحانه و یه اتفاق) داشتم عکساشو از تو دوربین میدیدم با اون پستونک وارونش اومد توی بغلم کار هر روز ریحانی باید همیشه یه تکونی به این ریسه های انگور بده ...