ریحان عسلی  ریحان عسلی ، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه سن داره

◕‿◕ ریحان عسلی ◕‿◕

هو الشافی

1390/10/13 14:58
721 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به همه ی دوستان

می خواستم واسه انار خانمی که بدلیل واژگون شدن سماور الان تو بیمارستان در وضعیت خیلی بدی به سر می بره همگی دعا کنیم

أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَكْشِفُ السُّوءَ

 

خدایا به دل مادرش رحمی کن و انار برای بار دیگه بذار در آغوشش

انار جون از دوستی وبلاگیم نیست اما من وظیفه خودم دونستم که  این پست رو تقدیم کنم به انار

دوستان عزیزی که این پست رو میخونید بدونید که انار جون به دعاهای شما خیلی احتیاج داره

 

 

آخرین اطلاعات در مورد حال انار


شنبه 10 دی نوشت:

امروز با مامان انار صحبت کردم..انار نازنین تو آی سی یو بستریه.وضعیتش هنوز ثابت نشده..هنوز خیلی خیلی محتاج دعاهای همه ماست.

امروز یکشنبه 11 دی ماه و وضعیت انار نازنین:

متاسفانه زخم های انار و به خصوص زخم روی سینه اش که عمیق تر از بقیه است،عفونت کرده و داروهاشو تغییر دادن.

وضعیت انار مساعد نیست خیلی دعاش کنید دوستان.

ساعت3:30 یکشنبه11 دی:

مامان انار گفت:به خاطر عفونت انار نازنین تبش خیلی بالا رفته...براش دعا کنید.


ساعت9:22 یکشنبه 11 دی:

مامان انار گفت:واقعا به خاطر دعاهاي شما بوده كه تب انار پايين اومده و الان تب نداره....سه شنبه عمل جراحي ميكنن..ميخوان عفونت هاي بدنش رو بتراشن...سوختگي روي بازوها و قفسه سينه اش خيلي عميقه و عفونت داره...خيلي خيلي ددعاش كنيد خيلييييييييي...هنوز وضعيتش بحرانيه تو اي سي يو است اما دكترا خيلي اميدوار شدن و گفتن خيلي خيلي دعا شده در حقش كه تبش اينقدر معجزه اسا پايين اومده....دعا كنيد دوست جوناااااااااااااا 


دوشنبه 12 دی ساعت 11 صبح:

بچه ها معده یا روده انار کوچولو خونریزی داره فعلا نگفتن کدومشه.و شکمش نفخ شدیدی داره.فعلا نباید هیچ چیز بخوره.2 هفته است که از شیر گرفته شده.مجدد تب کرده اما عفونتش فعلا تغییری نداره من الان با مامان انار صحبت کردم اینا رو گفته


دوشنبه 12دی ساعت2:50ظهر

دوستای گلم متاسفانه به دلیل شرایط بد جسمانی انار نازنین(تب بالا و مشکل سیستم گوارش انار) عمل فرداش کنسل شده
تو وضعیت بدیه خیلی دعاش کنید


دوشنبه 12دی ساعت 20:30

انارم مقاومت کن خاله دکترا گفتن وضعیتت فرقی نکرده.هنوز خونریزی داری.تبت هنوز بالاست..عفونت روی سینه ات دکترارو نگران کرده.اما خدا رو شکر بیشتر نشده...نمیتونی چیزی بخوری..به خاطر وضعیتت همچنان معلوم نیست کی عمل بشی.اما خاله جون یه عالمه خاله مهربون دارن برات شبانه روز دعا میکنن...خوب میشی خاله جون انشاله...مامان مهربونت هم از همه تشکر کرده و گفته به بچه ها بگو انار تا الان هم با دعاهای شما مونده براش دعا کنید خطر از سرش بگذره شاید بتونم یه نفسی بکشم....


دوشنبه 12دی ساعت 23:50

انارم خوب شو..گرچه الان تب بالایی داری..گرچه هنوز عفونتت خوب نشده..گرچه هنوز خونریزی داری...گرچه هنوز با ترس به مامانت زنگ میزنم و با شنیدن اینکه(شیما وضعیت انارم خوب نیست تو رو خدا دعا کنید)قلبم میلرزه...ولی خوب شو خاله...دلمون برای شیطونی هات..برای خنده هات...برای خوشگلی صورت نازت...تنگ شده.


سه شنبه13دیساعت 10:10

انار زخماش بهتره..شکمش هنوز خیل ورم داره..خونریزیش  همچنان ادامه داد..تبش همچنان بالاست...الان هم بردنش تو اتاق عمل تا یه رگ عمقی پیدا کنن که انژیو سرم رو توش بخیه کنن...چون دیگه نمیتونن رگ ازش پیدا کنن...بی قراریش کمتره...اما وضعیتش همچنان ثابت نیست...و از دیروز تا حالا هم شکمش دیگه کار نکرده...


سه شنبه ساعت 13

دوستای نازنین با مامان انار صحبت کردم الان:

انار نازنین به خاطر تب بالاش نشده بیهوشش کنن.برای همین نتونستن رگ بگیرن ازش...طفلی انار رو از گردنش رگ گرفتن که خیلی اذیت شده و سرم و ... رو به گردنش وصل میکنن.مامان انار میگه شیما فقط از بچه ها بخواه خیلی خیلی دعا کنن...همین...


ساعت 14:15

متاسفانه
مامان انار میگه اب جوش توی دهنشم رفته و تمام دهن و زبونش رو سوزونده و پر از برفک شده...امروز متوجه لایه سفیدی شدن توی تمام دهنش دیدن سوختگی و برفک ناشی از اونه


برای دوستانی که گفتن چه جوری اتفاق افتاده:

متاسفانه سماور در حال جوش روی کابینت بوده و پایه اش شل شده بود...انار دستش به سیم و شیر سماور میرسه و متاسفانه برمیگرده روش...

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (25)

خاطره مامان بردیا
13 دی 90 15:53
منم امروز تازه از جریان انار کوچولو باخبر شدم.هنوزم از صبح که جریان و خوندم حالم جا نیومده. انشاءاله که خدا شفاش بده. خیلی خیلی ناراحتشم. هم واسه خودش و هم خانواده اش مخصوصا مامانش. خدایا خودت به این خانواده رحم کن
مامان ماهان عشـــــــــ❤ــق
13 دی 90 16:52
یا من اسمه دواء و ذکره شفاء
چند وقت پیش این عکس رو و فقط یه خط خبر رو تو یه وب خوندم.یادم نیست کدوم وب بود.ولی نمیدونستم اینقدر حال انار جون وخیم شده.
خدا جونم دست خودت رو میبوسه.مو روی تنم سیخ شده و قلبم گرفته و نمیدونم چی بگم.فقط میگم هیچ پدر و مادری رو با بچش امتحان نکن.آمین.
خدا جونم.انار عزیز رو صحیح و سالم به آغوش خونواده برگردون.آمین.

سلام
چه قشنگ گفتی الهی که هیچ پدر و مادری با بچه اش امتحان نشه
آمین
مامان گیلاس
13 دی 90 17:29
سلام مطالبتون واقعا دردناک و ناراحت کننده بود نمیدونم مادرش الان در چه وضعیه. امیدوارم خداوند هر چه زودتر سلامتی بهش بده.
خاله ی امیرعلی
13 دی 90 17:48
خدا خودش شفاش بده واقعا ناراحتم یا من اسمه دواء و ذکره شفا
dp
13 دی 90 19:09
سلام . ملیسا خانم ما درسته که نمی تونه خودش بنویسه و از شما دعوت کنه ، اما بنده از طرف این فرشته آسمونی از شما عزیز ، دعوت می کنم کلبه مجازی ملیسا جوون رو منور کنید . خیلی خوشحال میشم تا از خودتون هم یک یادگاری برای دخترم به یادگار بزارید . منتظرتون هستیم .

سلام
مرسی از حضورتون
مامي ناهيد
13 دی 90 19:26
عزيزززززززممممممممم نازي انار كوچولو چقدر ناراحتم به خاطرش راستي انار كوچولو از آشناهاست؟؟؟؟؟؟؟؟

نه ثریا جون از دوستان دوستان هم وبلاگی
مامي ناهيد
13 دی 90 19:27
ايشالا كه هيچ وقت از اين جور خبرهاي بد نشنوم دلم شكست

ایشالا عزیزم
امیرمحمد واسراکوچولو
13 دی 90 19:36
سلام وبلاگ امیرمحمد واسرا کوچولو با پست جدید دوماهگی امیرمحمد بروز شد منتظرتون هستیم

سلام
مرسی از حضورتون
مامان نسیم ( مامان ملودی )
13 دی 90 19:52
وای خدایا اشکام بند نمیاد به دل مادرش رحم کن . به پاکی و معصومیت خودش . خدایا کمکشون کن
mami neda
13 دی 90 20:05
omidvram ke anar kocholo zod khob she be khoda delam be dard omad khodayaaaaaaaaaaa be in fereshte kocholo komak koon geryeeeeeeeeeeeeeeeeeee
خاله ستاره
13 دی 90 21:07
ايشالا كه هيچ مادري درد نبينه ايشالا به حق اين ماه عزيز امام حسين به فرياد اين طفل معصوم برسه خيلي ناراحت شدم
مامان الینا
13 دی 90 22:51
انشاالله که خدازود زود انار جونو توبغل مامانش جابده وزودتر خوب بشه تا مثل قبل باحرفاش وکاراش قند تودل خانوادش آب کنه خدایا خدایا هرچه زودتر انار مارو شفا بده الهی آمین آمین یا رب العالمین
mamani helena
14 دی 90 0:33
vay azizam manam sobh jaryano fahmidam vasash nazr kardam enshala zod khob mishe halam badjori beham rikht bemiram vase on madaresh
مامان نوژا
14 دی 90 7:34
بار اول هست که بهوبتون سر میزنم وب قشنگی دارین اما واقعا درد به دلم رفت با خوندن این خبر کاملا ش.که شدم امیدوارم هرچه سریعتر خوب بشه

شما لطف دارید
مرسی از حضورتون
خاله هدي ياسمين زهرا
14 دی 90 8:12
خدايا، به حرمت همه زخمهايي كه بر سينه خاندان علي و آل علي در اين روزها وارد شده و به حرمت لحظه لحظه اشكهاي رقيه در فراق پدر، ترس و دلهره رو از مامان و باباي انار و همه ما دور كن و شفاي عاجل انار رو توتياي چشمان هميشه منتظرمان گردان. خدايا خيلي خوب مي دانم سخت ترين ها و غير ممكنها در دايره لغات، تنها براي من معنا دارد و تو، اي برترين برترينها اگر بخواهي و (با همه وجود ميخواهم كه) مصلحت بداني، گل انار ما را دوباره شكوفا خواهي ساخت. خدايا دعاهاي اين كمترين را اجابت فرما

خیلی قشنگ نوشتی
الهی آمین
نازنين
14 دی 90 12:47
|سلام عزيزم خيلي ناراحت شدم.ايشالا كه خوب ميشه.حيف دختر به اين نازي.خدا به خانوادهش كمك كنه.
مامان محیا
14 دی 90 13:24
وااای خوشبحال هدی جون که تونست بنویسه من وقتی به این پست میرسم خون تو بدنم خشک میشه...خدا رحمی کنه
مامان رومینا
14 دی 90 13:47
واقعا متاسف شدم اشکم در اومد.انشاا...که خبر خوب شدن انار جوونو زودی بهمون بدی.امید که دعای ما در خوب شدن انار به درگاه خداوند برسه
خاله جون
14 دی 90 21:00
سلام مامان ریحانه جون خیلی دلم گرفت این پست وخوندم حتما حتما واسه انار جون این دعا را می خونم هر روز وهرشب امن یجیب المضطر اذا دعاه ویکشف السوء انشاالله که خدازود زود انار جونو توبغل مامانش جابده
متین مامی ایلیا
15 دی 90 1:37
وبتون خیلی قشنگه با اجازه لینک کردم.

میدانم که تو برای کسانی که با امید به سوی تو می ایند
اجابتی
و برای دلسوختگان فریاد رسی مهربانی

امیدوارم خدا به پدر و مادرش رحم کنه

مرسی از حضورتون
الهی آمین
مامان آرمان
15 دی 90 22:36
خیلی جالب بود.وقتی رفتم ادامه مطلب و شباهت 2 تا عروسک را دیدم و عکس ریحانه جون که هاج و واج مونده را دیدم کلی خندیدم.
الهی..... دخملی گیج شده...نازی خاله

خواهش میکنم
ایشالا همیشه لبتون خندون باشه

مامان آرمان
15 دی 90 23:00
وای خدای من.
خیلی با خوندن سرگذشت دختر معصوم کوچولو ناراحت شدم.خدا به حق صاحب این ماهها خودش شفاش بده.آمین


الهی آمین
مامان طاها
17 دی 90 8:59
یا من اسمه دوا و ذکره شفا
سلام این انار خانمی وبلاگ داره؟
میشه آدرس وبلاگشو بهم بدین.
اگه میشه تو قسمت نظرات وبلاگ خودم بزاریدش.
ممنون

سلام
داره اما به روز نیست
مرسی از حضورتون
مامان طاها
17 دی 90 9:00
به نظر من همه ما باید این مطلبو تو وبلاگهامون بزاریم تا هر کی خوندش دعا یادش نره.

بله همینطوره که میگید
مامان آترا
18 دی 90 2:16
من که شوکه شدم خدا کنه به حق همین روز های عزیز هرچه سریع تر حال انار کوچولو خوب بشه و خیلی زود به آغوش گرم پدر و مادر برگرده الهی آمین انشالله خوب میشه

انشالله ...و مرسی از حضورتون