ریحان عسلی  ریحان عسلی ، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 23 روز سن داره

◕‿◕ ریحان عسلی ◕‿◕

فرشته ی زمینی ایی که آسمونی شد

1390/11/2 2:20
742 بازدید
اشتراک گذاری

سلام خواستم آپ کنم اما ....

حالم خیلی گرفته انار رفت خیلی خیلی ناراحتم هیچی نمیتونم بگم فقط اینکه خدا به مادرش فقط و فقط  صبر بده

این مطالب برگرفته از وب روزی معجزه ای هستش


سلام اي غروب غريبانه دل
سلام اي طلوع سحرگاه رفتن
سلام اي غم لحظه هاي جدايي
خداحافظ اي شعر شبهاي روشن

خداحافظ اي شعر شبهاي روشن
خداحافظ اي قصه عاشقانه
خداحافظ اي آبي روشن عشق
خداحافظ اي عطر شعر شبانه

خداحافظ اي همنشين هميشه
خداحافظ اي داغ بر دل نشسته
تو تنها نمي ماني اي مانده بي من
تو را مي سپارم به دلهاي خسته

تو را مي سپارم به ميناي مهتاب
تو را مي سپارم به دامان دريا
اگر شب نشينم اگر شب شكسته
تو را مي سپارم به روياي فردا

به شب مي سپارم تو را تا نسوزد
به دل مي سپارم تو را تا نميرد
اگر چشمه واژه از غم نخشكد
اگر روزگار اين صدا را نگيرد

خداحافظ اي برگ و بار دل من
خداحافظ اي سايه سار هميشه
اگر سبز رفتي اگر زرد ماندم
خداحافظ اي نوبهار هميشه




خداحافظ فرشته نازنين و كوچولو.ما دعات كرديم شفات تو رفتن بود......
انار نازنينمون براي هميشه تركمون كرد...........راحت شد از درد...از رنج...........
خاله سلام منو به فرشته ها برسون....



از دیشب تنفسش مختل شد و صبح خونریزی ریه راه نفسشو برای همیشه بست.........

این پست خداحافظیه با فرشته ای که 6 بهمن تولدش بود..........کاش بودی خاله تولدتو جشن میگرفتیم...

انار نازنینی که شمع تولدش 2 نشد......

دفعه قبل که اومدم پیشت قول دادم تولدت بیام و با مامان و بابات جشن بگیریم...الان که دارم میام چیکار کنم خاله؟


پست دعا برای آرامش و صبر مامان انار و بابای انار:

لطفا هر کی میتونه هر دعایی بلده بخونه..برای اینکه خدا یه کم آرامش بده به مامان و بابایی که صدای گریه و جیغشون از گوشم بیرون نمیره.........


اضافه کردم:

فردا میریم تا با همه لحظه هایی که صدای خنده انار بود و شادی و شیطنت هاش خداحافظی کنیم..تا جسم درد کشیده و خسته اش رو به سرمای خاک بسپاریم..فردا میریم تا انار رو ببریم خونه جدیدش...فردا میریم تا عروسک های انار رو آروم کنیم...فردا میریم تا بی رحمی دنیا رو ببینیم...ببینیم که چطور خاک سرد دلش میاد گل 2 سالمونو بغل کنه..میریم که به فرشته ها بگیم آروم ببریدش بالا...هنوز بخیه هاش تازه است.. هنوز زخمهاش خوب نشده.. هنوز تو ریه هاش خونه..

میریم اما به زهرا چی بگیم؟اتاق خالیشو که میبینیم چیکار کنیم؟نقاشیهاشو...لباسهای کوچولوشو...بلوز جدیدشو که وقت نکرد بپوشه رو...

میریم که انارمونو ببوسیم و بسپریم به آغوش خاک...

دلم آتیش گرفت وقتی زهرا گفت دلم میخواد بغلش کنم و صورتشو ببوسم اما شیما همه تنش زخمه...شیما خوب میشه دخترم؟


خوب شد زهرا جان....دردش...زخمش...سوختگیش...


انارم خاله تو قلب مایی...برای همیشه....


خدایا توان بده فردا بتونم دستای زهرا رو بگیرم...بتونم طاقت بیارم وقتی تن کوچولوی انار و میذارن تو خاک....

خدایااااااااااااااااااااا کجاااااااااااایی این روزهااااااااااااااااااااااا؟

محسن بابای نفس نوشت

شنبه ۱ بهمن ساعت ۱۴:۳۲

خواهران و برادران گلم:

من الان با شیما صحبت کردم . شیما الان تو ماشین حمل فرشته ها کنار انار کوچولو نشسته بود گفت بنویسم که دوستانش در جریان باشن که دارن میرن انار را برای همیشه به قلب خاک بسپارند. از من خواست بنویسم که انار شبیه یه عروسک خوشگل شده گفت که بگم تمام کسانی که نگران بودن موقع شستن اذیت بشه خیالشون راحت باشه چون خودم شستمش و خودم کفنش کردم...خیلی آروم بود. آخه انار عمو خیلی ماهه.

دوستان برای زهرا خانم و احمد عزیزم دعا کنید که بتونن با این تقدیرشون راحت تر کنار بیان.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (21)

مامان پارسا(شاهزاده کوچولو)
2 بهمن 90 7:40
خدایا بهشون صبر بده خدایا کمکشون کن
مامی نسیم مامان ملودی
2 بهمن 90 10:30
خدایا قلبم گرفت. چقدر سخته یه مادر با دستای خودش عزیز ترین موجود زندگیش و کفن کنه سخت ترین لحظه توی دنیا همینه . مادری که همیشه آرزوی حموم دادن بچه اش و داره حالا بدونه این آخرین باره . وای . دارم می ترکم از بغض . خدایا کمک کن زهرا رو تا بتونه این درد و تحمل کنه
مریم
2 بهمن 90 10:42
تسلیت خصوصی داری گلم
خاله ستاره
2 بهمن 90 10:58
ستاره
2 بهمن 90 11:01
خدا به مادرش و همچنن صبر بده
خاله ی امیرعلی
2 بهمن 90 11:02
سلام روحش شاد یادش گرامی...
گل دخترم سپیده
2 بهمن 90 14:40
فقط می تونم بگم خدایا به پدرومادرش صبر زیادی بده تا بتونن این درد را تحمل کنن که واقعااز دست دادن فرزند ی که چه آرزوهایی براش داشتی سخته واین دردرو نصیب هیچ کس نکنهروحش شاد
عارفه
2 بهمن 90 15:06
وای خدای مامان خدا به حق سه ساله ی امام حسین به خانوادش صبر بده و به زودی نی نی دیگری در راه بیاد تا یاد انار رو زنده کنه
مامان رومینا
2 بهمن 90 15:46
خیلی خیلی ناراحت شدم.خدا بهشون صبر بده
مامان غزل
2 بهمن 90 18:41
چقد سخته خدایاااااااا
خاله نسرین.مامان صدف و سپهر
2 بهمن 90 22:49
جیگرم آتیش گرفت وقتی ادامه ی مطلب انارو خوندم.خدایا یک انسان میتونه تا این حد تحمل کنه؟اونم یه مادر؟ خدایا به حق صاحب این روزها به دل این مادر و پدر تسلی بده.
مامان گلي
2 بهمن 90 23:58
تسليت ميگم عزيزم خداوند به همه شما صبر بده . مارا در غم واندوهت شريك بدون . ازطرف دوست ياسمين زهرا

ممنونم
مرسی از حضورتون
مامان آرمان
3 بهمن 90 1:25
سلام. خدا به پدر و مادر این فرشته کوچیک که آلان در کنار بقیه فرشته ها قرار گرفته صبر و طاقت تحمل این درد را نصیبشون کنه خدا حافظ تمام فرشتگان زمینی خودش باشه
mami neda
3 بهمن 90 9:11
مامان نیایش
3 بهمن 90 9:31
خدا بهشون صبر بده برای هممون خیلی سخت بود شنیدن این خبر ماها همه منتظر خوب شدنش بودیم خدا به مادرش صبر بده و برای هیچ پدر و مادری نخواد
خاله هدي
3 بهمن 90 11:04
خدايا به مامان و باباي انار كوچولو صبر بده. خيلي خيلي سخته. دلشونو آروم كن، تحملشونو بالاببر و قوت قلبشون باش. من مدام براشون دعا ميكنم.
خاله هدي
3 بهمن 90 11:13
دلم خيلي گرفته و دارم ديوونه ميشم. از جمعه ظهر كه يهو خبر پرپر شدن انار كوچولو رو روي نت ديدم حالم خرابه. كابوس و اضطراب اومده سراغم و تپش قلب گرفتم. الان سركارم ولي يهو احساس ميكنم زلزله مياد بعدشم ضربان قلبم ميره بالا و ميريزم بهم. بديش به اينه كه توي اين قسمت (محل كارم) من تنهام و همين داره بيشتر اذيتم ميكنه. ازبس زنگ زدم به قسمتهاي ديگه كه ببينم واقعا زلزله اومده يا نه، ديگه همه مسخره ام ميكنن. دوستم ميگه هدي يا جن زده شدي يا ديوونه! نمي دونم چيكار كنم. خدا به فرياد دل مامان و باباي انار برسه. يا خدا كمكشون كن.
نازنين
3 بهمن 90 21:55
خدا بهشون صبر بده.
مامان الینا
5 بهمن 90 15:01
واقعا که خیلی سخته من که هنوز از فکرش در نیومدم خدا به خانوادش صبر بده انشاالله که دیگه هیج وقت وبرای هیج کس همچین اتفاقی نیافته
بابای مهتا
8 بهمن 90 16:52
خیلی ممنونم که به سایت زیبای خفته در خاک من هم سر زدید منم درک میکنم این غم جانسوز رو حالا می فهمم چرا موی بعضی از ما بابا ها قبل از پیری سفید شده شاید خیلی ها هم مثل من داغ عزیزشون رودیده باشن تسلیت من رو هم پذیرا باشید