ریحانه و دختر عمه جون
دیروز من ریحانه رو حموم داده بودم که عمو عبدالله جون ریحانه خانم زنگ زدند که ما داریم میایم دنبالتون زود آماده شید عمو و عمه ی و دختر عمه ریحانه از تهران اومده بودند منم با عجله ریحانو آماده کردم 10 دقیقه از تماسشون نگذشته بود که آیفن به صدا در اومد وای چیکار کنم هنوز خودم آماده نیستم زن عمو لیلا اومد ریحانو برد تو ماشین منم زود آماده شدم از قرار میخواستن معصومه و زهرا دختر عمو و دختر عمه ریحان که ناهار دلمه نمیخوردن ببرن پیتزا ساندویچ از این ور هم دنبال ما اومدند بعد ازصرف ناهار رفتیم خونه عمو یحیی جون ریحان دعوت شام بودیم دیروز حسابی بهمون خوش گذشت
وقتی همه مشغول خوردن ناهار بودن من این عکسو از ریحانه گرفتم
کادوی دختر عمه جون زهرا خانم به ریحانه جون
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی