ریحانه و دیدار با یک دوست وبلاگی
سلام عسیسم
اول بگم که مامان سارا یکی از بهترین دوستای مجردی مامانیه که من همیشه رابطمو باهاش نگه داشتم و امیدوارم تو بتونی با سارا این رابطه رو بخوبی نگه داری و دوستای خوبی مث ماماناتون باشین.
پارسال که تو رو تو دلم داشتم اومدم بوشهر نشد که مامان سارا رو ببینم اما این سری که میخواستم بیام من به مامان سارا قول داده بودم که هروقت اومدم بهش خبر بدم تا اینکه امروز روزی بود که بعد از 1سال و نیم همدیگرو دیدیم آخرین باری که من (مامانی), مامان سارا رو دید سارا یه دختر کوچولوی ناز شش ماهه بود تا امروز که سارا واسه خودش یه خانومی شده بود اینم عکسهای دیدار امروز
اینجا سارا داشت نقاشی میکشید ریحانه مدادو از دستش گرفت
یواش یواش دوستیتون به پایان رسیدو تبدیل به دعوا شد اینجا ریحانه میخواست پاکت آبمیوه رو از سارا بگیره
پ.ن:دیدار یک دوست وبلاگی همون سارا جونی که ازلینکامه
مامان سارا جون از همین جا یه باره دیگه از بابت کادوتون هم تشکر میکنم