ریحان عسلی  ریحان عسلی ، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه سن داره

◕‿◕ ریحان عسلی ◕‿◕

ریحانه و کیبورد

1390/9/28 12:45
3,343 بازدید
اشتراک گذاری

سلام

از وقتی از بی یو اومدیم خیلی وابستگیت به باباییت زیاد شده تا اف اف به صدا در میآد هر جا باشی خودتو میرسونی به در تا پیشواز بابایی بری و خودتو میندازی بغلش

یه وقتایی هم میخوای اف اف از جا در بیاری همش میگی بابا بابا بابا بابا بابا ..... تا میتونی دلبری کن عسلی من

بابایی هم دیگه میدونه که وقتی میآد خونه دست خالی ممنوعه چون یه وقتایی که من وسایل میخوام و کنارش چیپس یا هر خوراکی دیگه می گیره میکشی خودتو براشون که البته نمی خوری و فقط دوست داری بریزو به پاش داشته باشی مخصوصا وقتی گندم و ذرت شیرین برات می گیره

چند وقتی بود که به بابایی میگفتم برام لب تاب بگیره اما حالا خیلی پشیمون شدم وقتی می بینم تا میشینم پای کام می آی پیشم و هی یا دست به کیبورد میزنی یا همش پاورو کیس رو دست میزنی و خاموش میکنی دیگه تا یکم که بزرگتر بشی و بهت بگم دست نزن و کلا حرفم رو متوجه بشی بی خیالش شدم 

من میخواستم وبلاگت رو به روز کنم ببین دستت کجاست دیگه تصور کنید من چطوری تایپ می کردم

ریحان عسلی

میگم دست نزن داشتم مثلا گریه میکردم ببین چطوری نگام میکردی

ریحان عسلی

بدتر دست میزنی !!!

ریحان عسلی

پ.ن: پارسال درست تو این روز بردیمت واسه تست زردی و تیروئید

متاسفانه زردیت بالا رفته بود و مجبور شدیم بذاریمت زیر دستگاه فتوتراپی بماند که چقدر اشک ریختم و غصه خوردم

دستور پزشک واسه فتوتراپی

نسخه

من حتی زیر دستگاه پوشکتو عوض میکردم تا از دستگاه حداکثر استفاده رو کرده باشم و زردیت زود پایین بیآد

ریحانه کوچولوی 8 روزه زیر دستگاه فتو تراپی

ریحان عسلی

آّب قند می دادیم که آب بدنت از نور دستگاه کم نشه

ریحان عسلی

اینم جواب آزمایشت که یک ماه بعد جوابش اومد که  خدارو شکر تیروئید نداشتی

آزمایش تیروئید

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (14)

شیدا مامان کیمیا
28 آذر 90 12:58
ای جان دختر بلااااااااااا
کیمیا که جاش رو میز کامپیتوره!!!!!! لب تاپمم که داغون کرده از بس درشو باز میکنه بعد محکم میبنده!!

منم وقتی بی یو بودم لب تاب خاله سودی رو از بس باز و بسته کرد خرابش کرد از دست این بچه ها
خاله ستاره
28 آذر 90 17:26
اي بلااااااااااااااااااا دوست داري ببيني مامان گريه ميكنه
مامان زهرا نازنازی
28 آذر 90 18:48


الهی همبشه سلامت باشی عروسک


شیدا مامان کیمیا
28 آذر 90 18:51
سلااااااام مرسی از اینکه لوگوی کیمیا جونو گذاشتیییییی دوستم
نه متاسفانه نتونستم نگی این دختره چقدر خنگه هاااااااااااااا!!!!!!! اخه با اکسپلورر هم که رفتم پیغام میداد که راست کلیک قفله!
نمیشد کپی پیست کنم..........

سلام خواهش میکنم ببخشید دیر شد دیگه
نه خواهش میکنم عزیزم با موس که کپی کردی با کیبوردت ctrl+v رو بگیر
ببینم این بارم چیکاره ایی

mamani helena
28 آذر 90 19:00
azize delami ghorbone sheitanatet mamani mashala cheshmash sheitoneha

آره میبینی تازه اول راهم ...
خاطره مامان بردیا
28 آذر 90 21:04
دوست داره بدونه مامانی چیکار می کنه با این کیبورد که هی تق تق صدا میده خوب...!!!!!


الهام مامان رامیلا
28 آذر 90 23:39
ای وای گفتی هی میگی دست نزن دست میزنه لب تاب من که داغون شده دکمه پاورش رو یاد گرفته هی خاموش میکنه مثلا خیر سرمون دستشگاه نو بود حالا جای شکرش باقی که باباش تو این کاره
ای ریحانه شیطون بلا

گل گفتی آی گل گفتی ...

مامان آنیسا
28 آذر 90 23:57
سلام
بوس برای ریحانه کوچولوی ناز شیطون


خاله جون
29 آذر 90 0:07
محفل آریائی تان طلائی ? دلهایتان دریائی

شادیهایتان یلدائی ? پیشاپیش مبارک باد این شب اهورائی . . .

ممنونم
یلدای شما هم مبارک
مامان گیسو
29 آذر 90 2:10
سلاممممممممممم دوست گلم خوبی ؟
ای جونمممممممم شیطون نازم
خدا بابایی رو براتون حفظ کنه
بوسسسسسس

سلامممممممم ممنونم شما چطورید ؟ ما خوبه خوبیم
مرسی عزیزم

مامان ماني
29 آذر 90 9:22
سلاممممممممممممم خوبي ريحان عسلي چه بامزه نگاه ميكنه

سلام ممنون پس چرا آدرستو نذاشتی؟
مامان کوثری
30 آذر 90 17:51
ای وروجک از دست شما ما مامان ها باید فرار کنیم راستی بعد از مدتی باباش رو دویاره دید چیکار کرد ؟ غریبی نکرد؟

چرا خیلی جور نبود باهاش
اما حالا رو میگی همش تو بغل باباشه باورت میشه الان چند وقته که باید باباییش پیشش باشه تا بخوابه
خاله ی امیرعلی
2 دی 90 22:50
جوووووووونم ریحان کوچولوی بامزه
خداروشکر که سالمه این دخمل نازدونه دلم یه جور شد وقتی عسلی رو تو دستگاه دیدم

آره میبینی
ببین من چی کشیدم
مامان پارسا
10 دی 90 15:32
وای که این زرذی چه عذابیه تو روزای بعد از زایمان

موافقم عذاب آوره