ریحان عسلی  ریحان عسلی ، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 6 روز سن داره

◕‿◕ ریحان عسلی ◕‿◕

بی خوابی من

1390/6/23 3:20
471 بازدید
اشتراک گذاری

 الان که دارم این مطلبو مینویسم 02:56 روز چهارشنبه هستش نه که بیخوابی به سرم زده باشه نه عزیزم از فکرو خیال های که خودمم میدونم بی خودیه اما چیکار کنم بازم میآن به سراغم

ترس از آینده کارایی که دوست داشتم برات انجام بدم و شرایط نذاشته 

گفتم بیام یکم وبگردی کنم شاید یکم این فکرو خیالا از سرم بپره و چشام خسته بشن  و خوابم بگیره

دنیای زیبا 

شده بمانی و ندانی چه كنی با خود و تقدیر؟

 شده سرگردان شوی انگار كه هيچ راهی نیست

 و تو مانده ای و دیوارهای بلند؟

 شده میله ها آنقدر باشند كه قدرت عبور را از تو و پاهایت بگیرند؟

 و آنقدر دستهایت روی طناب آویزان بماند كه چكه ای شوی و تمام؟


شده درماندگی را حس كنی با همه سلولهایت؟

 و همه چیز فشرده شود

 در رگهای‌ تن ات و سرت چنان سنگین شود كه نفس گیر شود نفس كشیدن؟

 هوای تازه و سكوت هم درمان نیست

 و نه دستهای نوازشگر غریبه‌ای كه با تو مانده‌است.

 مچاله می شوی

و سایه‌ات سنگین روی دیوارهای گچی كه به سنگینی سایه هم آوارند!

 انگار غباری روبه روی مكعبهای منجمد می ایستی

 و بی لب

 ...گچ های رنگی هم امیدواریهای مات تو را به تمسخر می گیرند

 و تو دست و پای بودنی.

 نور می دود تا چهارچوب درون و تو ناخن میكشی سایه ها را.

 در هجوم آب ساقه ای می چینی و نفس میكشی زیر آب،

 قد میكشی و كوتوله ها را به قد كشیدن میكشانی،

 پنجه میكنی خورشید را در شب و تا تیرك میان تا گریز سایه های موهوم.

 از نو

 ... دوباره...دوباره


و چه جان سخت شده ام!

 http://faryad.epage.ir/images/faryad/gallery/2732aa9678c081d7b60fa9602f6abd32/FullPic/2010-11-05_04.05.44_ghamgin.jpg

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (21)

مامان ماهان عشق ماشین
23 شهریور 90 3:13
سلام.نصف شب بخیر.منم 3:09 برات پیام گذاشتم

سلام سک سک منم بیدارمو برات کامنت گذاشتم
خاله سودابه
23 شهریور 90 8:36
سلام
چه مامانای باحالی اینجا پیدا میشه همه نصف شب برا هم کامنت میزارن


خاله ستاره
23 شهریور 90 10:45
به به ميبينم كه مامانا همگي با هم بي خابي به سرشون زده بود ولي من اينترنتم قط شد نتونستم وبگردي كنم در عوضش الان خابي اره ديگه

آره ساعت 11:20 با زنگ تلفن بیدار شدم
خاله ستاره
23 شهریور 90 10:48
عزيزم سعي كن از حالا زياد به اين مسائل فكرنكني حالا حالا ها مونده اين فكرا. تا دلت بخاد برات پيش مياد كه از پس خاسته هاش بر مياي يا نه آينده ي ميشه
خاله ستاره
23 شهریور 90 10:50
راستي اونو اوكي به محض اينكه وارد خونه ج-الي ها بشه همي داغونه من چقد خوشحالم راستي اگه تا اون موقعي كه تو بري بوشهر خونه پدري سرجاش باشه يا تخريب شده باشه

حالا فعلا دست به کار نشدن که
خاله ستاره
23 شهریور 90 10:52
از حالا دلم براي خونه بابا تنگ شده
خاله ستاره
23 شهریور 90 11:19
اي روزگار لعنتي تا كي ستم دلم خيلي براي بابا تنگ شده اگرچه هرروز باهاش تلفني صحبت ميكنم ولي خوب بابامه ديگه

منم خیلی دلتنگم
خاله ستاره
23 شهریور 90 11:27
خاله سيما نا اميد نباش در نوميدي بسي اميد است.روزگار به همين پستي و بلندي هاس ديگه اگه همچي خوب باشه كه زندگي معني نداره ما بچه هاي ديروزيم و حالامادران امروز،كه براي بچه هامون بايدتلاش كنيم ديگه

مرسی از دلگرمیت عزیزم

خاله ياسمين زهرا و ني ني نخودچي
23 شهریور 90 12:42
خانم خانما، خيلي چيزها هست كه تو فكر همه مونه و نمي تونيم توي وبلاگمون بيانش كنيم. يه عالمه فكر و درد و غم و غصه و... هروقت بي خوابي اومد سراغت و اضطراب آينده اسيرت كرد، بلند شو دو ركعت نماز شكر بخون و به خاطر همه آنچه فكر مي كني داري و نداري خدا رو شكر كن و ازش بخواه هر آنچه مصلحت تو و خانواده ات هست رو بهت عنايت كنه. بعدش سرتو بذار رو بالش. اگه خوابت نبرد، فرداش بيا هرچي خواستي به من بگو (البته فحش نده چون بلد نيستم جوابت بدم)

مرسی نازنین
من هم فحش بلد نیستم که بخوام بهت فحش بدم عزیزم
عمه مائده
23 شهریور 90 13:07
آخی دلم گرفت چقدر دلنگی
فریده مامان تانیا
23 شهریور 90 15:34
سلام نظر خصوصی
مامان مهنا
23 شهریور 90 17:04


مرسی که به ما سر زدید
ریحانه
23 شهریور 90 19:44
عزیزم مطلب خیلی قشنگی بود.
مرسی.
بازم بیخواب شو که ما بعدش بیایم مطالبت رو بخونیم و کیف کنیم.

باشه نوبت ما هم میشه صبر کن حالا
منامامان فینگیلی
23 شهریور 90 23:28
سلام مامانیش
راستی میدونستی که دخمل کوچولوی منم اگه خدا بخواد تو آذرماه بدنیا میاد

خب به سلامتی تاریخ زایمانتون چندم آذر
مامانی
24 شهریور 90 1:48
سلام مامان ریحانه ، اگه خدا بخواد انگار داری میی بوشهر؟ درست متوجه شدم ؟

سلام
نه هنوز معلوم نیست
خاله سودی
24 شهریور 90 2:32
پس دل هر دوتون آب تا آبان دیگه میریم خونه رهنی که خونه بکوبیم

نه الکی قطعی شد مگه؟
مونا
24 شهریور 90 11:58
دخترت خيلي نازه خدا حفظش كنه

مرسی نازنین که به ما سرزدی
نظر لطفتونه
خاله سودی
24 شهریور 90 13:10
آره دیگه و اینکه خاله ستاره آپ کرده
مامان ماهان عشق ماشین
24 شهریور 90 19:06
سلام.من آدرس خواهر زاده نون رو ندارم.

سلام
سامی توی لینکام هست اما آدرسشو براتون کامنت گذاشتم

مامان ماهان عشق ماشین
24 شهریور 90 19:25
خصوصی
مامان پارسا
28 شهریور 90 1:13
سلام
متنت خیلی قشنگه