ریحانه و آقای پدر
سلام
امروز وقتی ریحانه از خواب بعداز ظهر بیدار شد بابایی هم خونه بود تا باباییشو دید خودشو کشون کشون رسوند به بابایییو کلی با هم بازی کردن آخرسر هم ریحانه که علاقه زیادی به مو کشیدن داره موهای بابایشو بدجور کشید اما بابایی اصلا حتی یه آخ هم نگفت ریحانه جون هم کلی میخندید و ذوق میکرد
ریحان عسلی و بابایی
اینجا که دیگه بابایی از بازی با ریحان عسلیش خسته شده بود می خواست بخوابه که ریحانه جون پیش دستی کردو......
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی