ریحانه و لقب جدیدش
سلام
دختر گلم وقتی بابایی می خواد بیاد خونه تا در میزنه و وارد راه پله میشه خودتو براش لوس میکنی و بلند بلند جیغ می زنی طوری که همسایه پایینی مون می فهمه که الان یکی داره میآد خونمون
باباییی هم که خیلی خیلی تورو دوست داره زود بغلشو باز میکنه تا تو بری بغلش
بعداز یکم بازی کردن با بابایی دوباره میری که به ادامه ی کنجکاویت برسی
(بریزو پاشات )
اینروزا که حسابی واسه خودت بلا شدی و لقب جدید هم واسه خودت گرفتی البته اینو بابایی بهت میگه
اذا زلزلت الارض و زلزالها (زلزله 8 ریشتری)
اوایل من یکمی دلخور میشدم که چرا به ریحان عسلیم میگی زلزله 8 ریشتری اما یکم که دیدم چه کارایی از دست تو بر میآد منم دیگه چیزی نگفتم والا من که مامانتم عقلم به این کارای که تو میکنی نمیرسه
وروجک من هر چی هم که باشی و هر چقدر هم که شیطون و بلا باشی
بازم من و بابایی عاشقانه دوستت داریم ریحان عسلی من
من جلوی مبل دوتا مثلا بالشت گذاشتم که دیگه نری اونجا !
حالا به من حق میدید ؟