ریحان عسلی  ریحان عسلی ، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 5 روز سن داره

◕‿◕ ریحان عسلی ◕‿◕

ریحانه و عاشقانه های مامانی

1390/7/4 19:57
590 بازدید
اشتراک گذاری

سلام
عزيزم روز به روز کاراي جديدتري انجام ميدي قوربون قدو بالات برم من ريحان عسلی   leila-diyako 

اينروزا وقتي ماماني ميخواد نماز بخونه همراه هميشگي ماماني هستي  وقتي ماماني در حالت نشسته نمازشه عسلي من مياي تو بغله مامان ميشيني يا وقتي ايستادم پاهامو ميگيريو مي ايستي
از خوابت بگم که 360 درجه تو خواب مي چرخي اداهات که ديگه جاي خود دارد
الان يه چند روزيه که مثه پيشي     خودتو کش و قوس ميدي و روي زمين غلت ميزني
وقتي کارخرابي ميکني ميآم سراغت تندي تندي کارتو انجام ميدي بعدش پشت سرت نگاه میکنی ببینی عکس العمل من چیه 

وقتی که بازی میکنی صداهای عجیبی از خودت مثله حرف زدن ما آدم بزرگا در میآری با آهنگ اسم خودتو که صدا میزنیم تقلید میکنی از دیشب تاحالا ( الان ساعت 12:47 ظهر که دارم این مطلبو برات مینویسم و هوا ابری و خونمون تاریکه من عاشق اینجور هوا هستم و شما هم خوابیدی ) شروع کردی به لالا گفتن یه سر میگی لالا لالا لالا....

وقتی میخوای چیزی رو که نباید باهاش بازی کنی رو از دستت بگیرم دستتو عقب میکشی به نشونه اینکه نمیدم

بعضی وقتها هم اینقدر با چشمات برام ادا میریزی که دلم میخواد بخورمت اونجاست که بغلت میکنمو یه ریز بوست میکنم  و قلقلک میدم تا از خنده ولو میشی روی زمین

ماشین که واست گهوارست تا میشینی ماشین اول یکم تو چشام زل میزنی وای خدا میدونه که من چه حسی دارم توی اون لحظه فقط میخوام تموم نشه زل زدنمون که متاسفانه یا خوشبختانه خوابت میگیره و میخوابی

وقتی که از خواب بیدار میشی همیشه یه لبخند روی لبهات هست من بااون لبخندت روزم ساخته میشه و همه ی غم وغصه هامو فراموش میکنم

ریحانه ی بهشتی من عاشقانه دوستت دارم

 

زیبا

ریحانه 6 ماهه

ریحان عسلی

 

ریحان عسلی

یه مدل خوابیدنت ریحان عسلی

ریحان عسلی

ریحانه و دندون های بالایش www.smilehaa.org

ریحان عسلی

بعدا نوشت : ریحانی داریم میریم مسافرت کجا ....؟

آره مامانی داریم می ریم زادگاه مامانی همون جایی که مامانی خیلی ازش خاطره داره همون جایی که 1.5  ساله که نرفتم خیلی دل تنگه همه هستم

مامانی شمارش معکوس شروع شد

٣ روزه دیگه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (17)

خاطره مامان بردیا
4 مهر 90 14:34
قربونت برم با اون لپای خوردنی و با اون مدل خوابیدنت
خاله نسرین.مامان صدف و سپهر
4 مهر 90 14:57
آفرین به این همه هنر.خدا حفظش کنه.بووووووس
مامان سارا
4 مهر 90 15:34
بهم حق بده كه گازش بگيرم
ميكشمش اومد بوشهر . انقدر بچلونمش كه دلم خنك شه

باشه معامله ی پایاپا قبوله
مامان ماهان عشق ماشین
4 مهر 90 16:07
آفرین به این همه هنر.روز به روز هم عسلی تر میشه ماشالله.

مرسی خانمی شما لطف دارید
mamani helena
4 مهر 90 17:01
elahi khale ghorbonet bere mashala dari khanoom mishiya
مامان یاسمین زهرا
4 مهر 90 18:47
چه مامان فعای همیشه آپین
ماشاا...


خاله ستاره
4 مهر 90 23:01
ان شاالله روز به روز بيشتر عاشقه ريحان عسلي بشي
خاله ستاره
4 مهر 90 23:02
يادت مياد بهت ميگفتم بچه داشتن خيلي خوبه اينم نمونه اشه ديگه ببين چقدر عاشقشي
خاله ستاره
4 مهر 90 23:03
دلم ميخاد ريحان عسلي رو فشارش بدم خوشبحالش كه داره برا اولين بار ميره زادگاهه مامانش رو ببينه
خاله ستاره
4 مهر 90 23:05
حيف كه خاله ستاره نيس ريحاني رو ببره توي بوشهر بگردونتش ببينه چه شهره با صفايي داريم ما وقتي بزرگ شد اون وقت ميگه نميام تبريز ميخام بمونم بوشهر
از بس با صفاس بوشهر

خدااز زبونت بشنوه گوش شیطون کر
خاله ستاره
4 مهر 90 23:06
واي خيلي با حال خابيده جالب بود ديدني بود 3
خاله ستاره
4 مهر 90 23:10
پاشو پاشوکوچولو ازپنجره نگاه کن
باچشمان قشنگت به منظره نگاه کن
آن بالا بالاخورشید تابیده بر آسمان
یک رشته کوه پایین تر پایین ترش درختان
نگاه کن آن دورها کبوتری می پرد
شاید برای بلبل از گل خبر می برد
----------
كه ريحاني داره ميره مسافرت

آخی مرسی خاله خیلی شعر قشنگی بود
مامان شایان و داداشی
5 مهر 90 11:02
سلام مامانی عزیز
شما به یک جشن تولد صمیمانه دعوتید ، حضور شما مثل چلچراغی روشن می شود و جمع ما را گرمتر می کند .

سلام مرسی حتما میآم پیشتون
مونا
5 مهر 90 11:57
قربون دخمل نازت برم من
مامان محیا
6 مهر 90 11:28
واقعا خوردنیه این عسل