ریحانه و باغچه حیاطمون
سلام ریحانی عزیزم
امروز داشتم تو فایلای لب تاب خاله سودی می گشتم که دیدم یه فایل عکسای گلچین شده داره باز که کردم عکسای شمارو تو حیاط خونمون وقتی مادر جونی و ستایش تابستون اومده بودن پیشمون دیدم یادش بخیر چقدر با مادر جونی خوش گذشت با هم دیگه کندوان رفتیم و بردمت آتلیه و...
من یادم رفته بود که عکسارو از موبایل مادر جونی توی کامپیوتر خودم کپی کنم چه عکسای قشنگی هم شدن
بعدا نوشت : خاله ستاره فردا از پیشمون میره ایشالا سفرتون بی خطر سامی دلم خیلی برات تنگ میشه مخصوصا شیرین کاریهات اینم یه نمونه اش
دیروز من (مامان ریحانا ) داشتم صبحونه میخوردم ریحانی هم اومد توی سفره که نونا رو برداره و بخوره تا دیدی ریحانی اومده توی سفره نشسته به ریحانی گفتی ریحانه ی من وای وای چه کاره بدی کردی تو سفره نشین گناه داره و با وجود اینکه زورت نمیرسید ریحانی رو بغل کنی با اون دستای کوچولوت زیر بغله ریحانی رو گرفتی که ریحانی رو از سفره بیآری بیرون