ریحانه و خونه تکونی !!!
سلام
همونطور که تو پستای قبلی گفتم بخاطر اینکه یه ماهی از قطع بودن نت مون گذشته بود و بابایی هم فراموش کرده بود دوباره وصل کنه حق اشتراکمون رو گرفتن و ...
دیگه منم که این دوماهی که خونه نبودم یه خونه بی نظمی و به هم ریخته ایی از آقای همسری تحویل گرفته بودم گفتم حالا که نتم قطعه دکوراسیون خونه رو عوض کنم
چهارشنبه 90/10/09 شروع کردم به خونه تکونی مفصل اول از اتاق خواب شروع کردم و روز پنجشنبه 90/10/10 هم پذیرایی تا تموم شد خیلی خیلی خسته شدم مخصوصا با شما وروجک ریحانی همش تو دست و پام بودی و نمیذاشتی راحت کارام رو انجام بدم
اما همینکه یه خونه تمیز و باب دلم می دیدم خستگی کارو فراموش کردم
وای چه لذتی داره خونه تمیز و مرتب و با سلیقه خدایشش آدم حض میکنه
فقط مونده آشپزخونه که البته نصفه نیمه موند آخه ریحانی تب کردی و منم دیگه نتونستم به ادامش برسم اشکالی نداره الان که نتم وصل شده یکم به مطالب عقب افتادت می رسم بعد از اون اگه حوصلم شد وسایل رو جابه جا میکنم اگر هم نه خب یه گردگیری اساسی براه می ندازم
من مشغول جا به جا کردن مبل ها بودم شما هم مشغول پر پر کردن گلها
میگم ریحانه نکن همه جارو به هم ریختی سرتو به نشون ی دالی خم میکنم قوربونت برم من
تازه یاد گرفته بودی که وقتی یه جایی بلندی اول دستتو میذاشتی اگه می رسید به حالت چهار دست و پا می اومدی پایین اگر دستت نمیرسید گریه میکردی که بیآرمت پایین اما الان دیگه حرفه ایی شدی بلا خانم اول پاتو میآری بعد میآی پایین
بدون شرح ...!
یه پذیرایی مرتب با یه ریحان عسلی خوشمزه