ریحان عسلی  ریحان عسلی ، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه سن داره

◕‿◕ ریحان عسلی ◕‿◕

ریحانه و ساک حملش

1390/6/2 3:38
372 بازدید
اشتراک گذاری

سلام
عزيزم ببخشيد که نميتونم به روز برات خاطراتتو بنويسم خيلي کنجکاوي من همش دنبالتم که يه وقت جاييت زخمي نشه وقتي هم خوابيدي به کاراي ديگم ميرسم
اين موضوع بر ميگرده به پريروز1390/05/30  که من داشتم عکساتو از دوربين به کامپيوتر کپي ميکردم
شما هم داشتي با ساک وسايلات بازي ميکردي
شب قبلش از خونه مادر جوني مي اومديم و روي شونم خواب بودي منم ديگه حوصلم نشد که بذارم توي اتاق همونجا جلوي در گذاشتم صبح هم تا از خواب بيدار شديم از اونجايي که شما خستگي چند ساعتی که خوابیدیو داری دیگه حال و حوصله بریزو بپاش نداری  
 منم از فرصت استفاده کردمو نشستم پای کامپیوتر niniweblog.comهمینطور که به کارم میرسیدم یه نیم نگاهی هم به شما داشتم
تا اینکه دیدم سر و صدات در اومد دیدم.....

به به همه لباسایی که توی ساک بودو در آوردیو منم که واسه اولین بار بود که این صحنه رو می دیدم خیلی خیلی برام جالب بود مثه همیشه دوربینو برداشتمو پشت سر هم  ازت عکس گرفتم


ریحان عسلی

دنیای زیبا

ریحان عسلی

 

اینجا گریه میکنی واسه ادکلن مامانی چون استوانه اییه نمیتونستی با اون دستای کوچولوت برداری

ریحان عسلی

منم اینجا پارتی بازی کردمو دادم بهت

ریحان عسلی

از بازی با جعبه ادکلنم خسته شدی بازم به جستجوت ادامه دادی

ریحان عسلی

ریحان عسلی

این بار واسه پمپرزت نق میزنی ...........

ریحان عسلی

ریحان عسلی

ریحان عسلی

خوشحال از اینکه پمپرزتو برداشتیو میتونی باهاش بازی کنی

ریحان عسلی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان پارسا
2 شهریور 90 2:01
جوووووونم دخمل شیطون بلای کنجکاو


خاله نسرین مامان صدف و سپهر
3 شهریور 90 14:32
آفرین به این خانم ناز و مهربون که به مامانی کمک میکنه.میدونه که سخت ترین کار اینه که بعد از اومدن از مهمونی با اون خستگی بخوای اون همه لباسو که جوگیر شدیو برای بچه ها برداشتی بذاری سرجاش.(خداییش برای من که خیلی سخته.)