ریحان عسلی  ریحان عسلی ، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 19 روز سن داره

◕‿◕ ریحان عسلی ◕‿◕

ریحانه و بازی با رووک در حیاط

همیشه خانم خیردوست همسایه (طبقه پایین ) میگفت ریحانه رو بیار حیاط تا با رووکش بازی کنه منم که این روزا خیلی سرم شلوغ بود اصلا وقت نمیکردم تا امروز که خانم خیردوست زنگ زدند که دختر خواهر شوهرم اومده می خواد ریحانه رو ببینه و همین علت باعث شد تا منم رووک ریحانه رو ببرم حیاط تا دختر گلم بازی کنه و چقدر خوشحال و شاد و شنگول بود و حسابی بهش خوش گذشت  منم دوربینو برداشتم و این لحظه هارو به تصویر در آوردم اینم عکساش   خیلی دوستت دارم ریحانه جونم بدون شرح! ...
10 تير 1390

ریحانه و نون سنگک

ریحانه ی من که  به شیر حساسیت داره  من نمیتونم فرنی و حریره بادام براش درست کنم و فقط سوپ درست میکنم اما دیشب که خونه ی عموی ریحانه اکبر آقا مهمون بودیم کوفته داشتن و من یکم از ابش با نون سنگک دادم و ریحانه هم بدخلقی نکردو خورد الان هم یه تیکه نون سنگک دادم دستشو گذاشت دهنشو تا ازش گرفتم جیغ کشید و انگاری از نون سنگک خوشش اومده امیدوارم مشکلی براش پیش نیاد آخه زودتر از موعود بهش نون دادم          ...
10 تير 1390

ریحانه و لباس عروس

 این لباس عروسو مادر جون(مادری)   واست خریده و از بس لباس داری نمیدونم کدومو تنت کنم هنوز چند تا از لباسای سیسمونیت  بدون استفاده مونده  این لباسو چند شب پیش که داشتیم میرفتیم خونه عمو یحیی تنت کردم  بابایی میگفت مگه داریم میریم عروسی  منم گفتم روز به روز ریحانه داره بزرگ میشه از عروسی  دختر عمو و پسر عموهای ریحانه ام که خبری نیست حداقل یه بار تنت کرده باشم آخه ریحانه در حال رشد کوچیک میشه اونوقت دلم میسوزه که کاش یه بار تنش کرده بودم وقتی رفتیم خونه عمو یحیی همه استقبال کردنو هی میگفتن چه خوشگل شده تو این لباس و ازت عکس میگرفتن   اینم عکسای ریحانه تو لباس عروس    ...
10 تير 1390

مروری به گذشته

سلام من(مامانی)  علاقه زیادی به درست کردن پازل داشتم  از قبل دو تا پازل داشتم که یکی 500 تایی و یکی دیگه 2000 تایی بود 500 تایی رو درست کردم بابایی هم خوش اومد یه چند ماهی گذشت  من ماه های آخر بارداریم بودمو(7ماه و 3 هفته) داشتم کمدمو جمع و جور میکردم که چشم به پازل نیمه کارم افتاد وبه این فکر افتادم که پازلو درست کنم و اگه درستش نکنم بعدا با یه نی نی خیلی مشکل میشه و تصمیم گرفتم که حتما پازلو درست کنم بابایی هم میگفت نمیتونی 2000 زیاده و خسته میشی منم گفتم نه باید درستش کنم طوریکه با اون شکمه قلمبه کمتراز یک ماه درستش کردم و بابایی ماتو مبهوت مونده بود که چطوری اینو درست کردی و منم گفتم خواستن توانستن است ...
7 تير 1390

ریحانه و خرید از لگو

دیروز رفته بودم که  واسه ریحانه خانم از لگو واسش یه عالمه اسباب بازی  بگیرم  اما متاسفانه  اسباب بازیهای موردنظرمو نداشتن و مجبور شدم براش پازل بگیرمو تا چند وقته دیگه پازلو براش درست کنم و قاب میکنم میزارم  اتاقش تا  یادگاری باشه از برنده شدنش تو سایت گلوبال برند   امیدوارم وقتیکه بزرگ شد  از انتخاب من خوشش اومده باشه اینم پازل ریحانه جونم  ...
30 خرداد 1390