ریحان عسلی  ریحان عسلی ، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 6 روز سن داره

◕‿◕ ریحان عسلی ◕‿◕

ریحانه و گذر زمان

1390/6/10 14:25
424 بازدید
اشتراک گذاری
نایت اسکین
الان که دارم این مطلبو  برات میذارم فکر نکنی که بی خوابی به سرم زدها نه عزیزم از ساعت 5:45 صبح تا الان که ساعت 7:45 بیداری و الان کم کم داره خوابت میگیره اونم در حالیکه شیر می خوری
نمیدونم چرا تو اینقدر کم خوابی دیشب مثلا رفته بودیم بیرون که شام پیتزا ساندوچ بخوریم اما مگه گذاشتی یه سر گریه کردیniniweblog.com و آخرش مجبور شدم برم تو ماشین بهت شیر بدم تا بخوابی و من چقدر  بازم خوش خیال که  با این همه که گریه کرده بودی و  خیلی خسته شده بودی من فکر میکردم الان برم خونه تا صبح می خوابی اما  همین که رسیدیم خونه از خواب بیدار شدی و تا ساعت 1:30 بازی کردی به زور خوابوندمت
ریحانه خیلی خسته ام خیلی .............



اینجا یک روزه ایی

ریحان عسلی

1 ماه و 6 روز

ریحان عسلی

2ماه و 5 روز

ریحان عسلی

3 ماه و 5 روز

ریحان عسلی

4 ماه و 3 روز

ریحان عسلی

 5ماه و 7 روز

ریحان عسلی

6 ماهگی

ریحان عسلی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

مامان زینب
10 شهریور 90 10:33
عکس از بالا دومی و از پایین دووومی چقد جیگره

نظر لطفتونه
عمو روحانی
10 شهریور 90 10:42
تا که چشمم باز شد دیدم که یارم رفته است / ماه مهمانی تمام و مه‌نگارم رفته است با گل این بوستان تازه انسی داشتم / گرم گل بودم که دیدم گلعذارم رفته است ---------------------- کم کم غروب ماه خدا ديده مي شود صد حيف ازين بساط که برچيده مي شود در اين بهار رحمت و غفران و مغفرت خوشبخت آن کسي ست که بخشيده مي شود عيد شما مبارک
مامان زهرا نازنازی
10 شهریور 90 12:11
فاطمه بهترین هدیه زندگی
10 شهریور 90 15:08
yay khodaye man
مامان گیلاس
10 شهریور 90 16:19
مامان ریحانه جون پس فکر کردی برای چی بهشت رو گذاشتن زیر پای مادرا..........

خدا کنه اینجوری باشه که میگن مامان گیلاس
راستی مطلبو تونستی بخونی؟
مامان گیلاس
10 شهریور 90 17:11
بله عزیزم خوندم
اگه دوست داشتین تبادل لینک کنیم

آره عزیزم شما به دوستای خوبمون اضافه شدید
مامان زینب
10 شهریور 90 18:42
کوووووووووووو سوتیم؟

تاریخ تولد ریحان عسلیم دیگه
مامان ماني
10 شهریور 90 22:00
ماماني خسته نباشي .....
الهي ريحان عسلي هميشه شاد و سلامت باشه ....


مرسی نازنین
مامان پارسا
10 شهریور 90 23:55
وااااااااااااااااااااای که منم یه وقتایی دلم میخواد فقط گریه کنم از دست پارسا
چند شب پیش انقدر شیطونی کرد که مجبور شدیم ساعت 2 شب ببریمش بیرون بلکه بخوابه نخوابید که هیچ تازه چراغای ماشینا و خیابونا رو که میدید کلی هم ذوق میکرد طفلی باباش صبحکارم بود
بساطی داریم خلاصه
بیخود نیست که بهشتو گذاشتن زیر پای ما خواهرعکسها هم طبق معمول نازنقربونش برم که انقدر بزرگ شده

الکی دیگه دلمونو به این حرفا باید خوش کنیم اینجوری هم که میگن نیست خواهر
چشماتون ناز میبینه
مامان یاسمین زهرا
11 شهریور 90 0:27
تو هم که مثل دخمله من بدخوابی

چه وجه اشتراک بدی

مامان پریا
11 شهریور 90 11:57
وای خدا تو عکس 5ماهگی چه دلبخند شیرینی زده








مامان کوثر
12 شهریور 90 16:15
آخی فدات بشم خسته نباشی عزیزم ...........
چه می شه کرد مامان بودن سخته دیگه
خیلی عکس های ریجانه جون با مزه شده بوسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس بخورم لپای نازشو



ثمين
12 شهریور 90 21:46
سلاااااااااااااااام!
ماشاله چ نازه! زنده باشه!
من توي وبلاگم ايده براي تزيين سيسموني و تولد بچه ها و تزيين غذاي كودك دارم. اگه يه بار سر بزنيد خوشحال ميشم.


بهتون سر میزنم مرسی که به ما سر زدید