ریحان عسلی  ریحان عسلی ، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 21 روز سن داره

◕‿◕ ریحان عسلی ◕‿◕

ریحانه و نی نی مهنا

1390/6/16 20:42
1,501 بازدید
اشتراک گذاری

دیای زیبا

امروز رفته بودیم دیدن خواهر خانم خیر دوست (همسایه مون) که تازه زایمان کرده بود و نی نیniniweblog.com گلشو ببینیم
شما هم که طبق معمول همیشگیتون غریبی کردنتون گل کرده بود و اصلا تو بغل هیچ کس نمی رفتی
 وقتی هم خواستم با نی نی شون که اسمشو مهنا خانم گذاشتن عکس بگیرم هم گریه کردیniniweblog.com

    دنیای زیبا    دنیای زیبا    دنیای زیبا    دنیای زیبا
  معصومه جون بازم بهتون تبریک میگم ایشالا که مهنا جون قدم پرواز خیر و با برکت براتون داشته باشه
اول بالاترین مدارج تحصیلیشو که گذروند وتموم کرد بعد از اون  ایشالا تو لباس عروسی ببینیدش   

دنیای زیبا

نی نی مهنا مثه همه ی تازه نی نی هایی که بدنیا میآن آروم گرفته خوابیده

نی نی مهنا

ریحان عسلی و نی نی مهنا

ریحان عسلی و نی نی مهنا

 

پ.ن : مرسی از همدردی همه ی عزیزانی که تو پست قبلی نظر دادن و منو  کاملا درک میکردند  زیبا   
   

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (12)

مامان زینب دخمل ناز
16 شهریور 90 20:32
نی نیییییییییییییییی ...
مبارکه قدمت خیر باشه

مرسی
اومدم وبت خواستم نظر بذارم دیدم کد امنیتی نداری بعد نگی نیمدی وبم خواستم بدونی که زود زود میامو بهت سر میزنم
خاله ی امیرعلی
16 شهریور 90 20:49
واااااااااااااااااااااااای چه نی نیه نازو کوچول موچولویی
مثل این ریحان عسلی نازو دوست داشتنیی
مامانی دلم برا ریحان جون تنگ شده از طرف من بغلش کنو ببوسش


نوشین
16 شهریور 90 23:39
ای جانم ریحان جون واقعا عسلی از نوع مرغوبش
مامان پارسا
17 شهریور 90 2:54
ااااااااااااااااای خاله قربون اون بغضش و لبای آویزونش بشه خوب بچمون نمیخواد عکس بگیرررررررره مگه زوووووووووره ببوسش نانازززززززززززززززتو
خاله ياسمين زهرا و ني ني نخودچي
17 شهریور 90 7:31
ريحانه كوشولو(با لابه و سوز و گداز): واي خدا چيكار كنم... اين بچه كجا بود؟... تازه داشتم زندگيمو مي كردم... خدا... مگه من چيكار كرده بودم... ماما... بابا...
كارشناس!!:‌ ريحانه جوني اين دخمل ناناز همسايه است. تو عسل ناز مامان و بابايي. نگران نباش. هزار تا بوس آبدار

مرسی عزیزم چقدر تو خوبی خاله هدی

مامان یکتا
17 شهریور 90 9:13
الهی قربون اون غریبه کردنت برم خاله جان گریه نکن عزیزم جانم مواظب خودت باش گلم
عمه مائده
17 شهریور 90 10:03
قربون اون بغض کردنت ... عزییییییییییییزم
عمه مائده
17 شهریور 90 10:04
عسلی یادم رفت بوست کنم.
خاله نسرین.مامان صدف و سپهر
18 شهریور 90 2:23
الهی قربون اون لبای جمع کردش بشم فکر کنم میخواسته حسابی گریه کنه.
مامان قندعسل
18 شهریور 90 14:54
ریحانه گلی تولد دوست جونت مبارک

مرسی خاله جون و مرسی که به ما سر زدید
غزلک*مامان فسقلی*
18 شهریور 90 18:28
نااااااازی چه گریه ای میکنه
خاله ريحانه
19 شهریور 90 9:53
واااااااي ريحان چقد بزرگ شده ها چقد تو اون عكس بغض نانازي كرده نازي خاله جون نازي .عكشسو به امير حسين نشون دادم گفتش ماماني اين ريحانست جرا ميخاد گريه كنه كاربد كرده دعواش كردن بهش گفتم نه خجالت ميكشه دوست داره فقط پيش مامانش باشهپس اگه بخاد تو بغله منم بياد همين جوري ميشه گريه ميكنه

سلام چه عجبی بالاخره سیستمت راه افتاد