ریحان عسلی  ریحان عسلی ، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 7 روز سن داره

◕‿◕ ریحان عسلی ◕‿◕

ریحانه و لوز

1390/8/10 13:53
513 بازدید
اشتراک گذاری

سلام مامامانی 

امروز میخوام در مورد عکسی برات بنویسم که کلی سوژه شد

دیروز که داشتم فایل عکسای ٩ ماهگیتو نگاه میکردم یهو چشم به این عکس افتاد و گفتم تا یادم نرفته حتما یه پست ازش بذارم

خاله ستاره هم که پیش دستی کردن و با کمک شیطنت دایی علی در مورد این عکس یه پست توی وبلاگ سامی ( http://sami1386.niniweblog.com/ ) اختصاص دادن

از وقتی اومدیم بی یو علاقه زیادی به لوز پیدا کردی طوری که وقتی سارا و مامانش اومده بودن پیشمون وقت مامان سارا که به گفته ی خودشون خیلی وقت بود که لوز نخورده بودن و داشت لوز میخورد سر و صدات در اومد و خودتو هی تکون میدادی که دیگه مامان سارا مجبور شد لوزشو به شما بده چقدر از این کارت خندیدم یادش بخیر

ظهر ساعت ١٣:٣٠ بود قبل از اینکه بخوای بخوابی داشتی لوز میخوردی و وقتی هم خوابت برد لوز رو تو دستت نگه داشته بودی

منم که شیطون ازت عکس گرفتم اینم عکسش

ریحان عسلی

ریحان عسلی

پ.ن :دیروز وقتیکه میخواستم این پست رو ارسال کنم برق رفت چه حالی از من گرفته شد

پ.ن :امروز پست رو نوشتم ارسال کردم اون موقع هی تو دست و پام بودی منم یه پی نوشت ادامه دارد گذاشتم که بیام ادامشو بنویسم بار دوم که اومدم در ادامه بنویسم شما هم همون موقع دستتو باز کردی که بغلت کنم خلاصه اینکه بغل کردنت همانا و حذف شدن به اشتباه به جای ویرایش مطلب همانا و چه حالی دوباره از من گرفته شد همانا

ziba

دیشب رفتیم خونه مامان بزرگم یه جا بند نمیشدی تو بغل کسی هم نمی رفتی منم که خسته شده بودم از بغل کردنت گذاشتمت تو ماشین باران که بازی کنی چقدر دوست داشتی و خوشت اومده بود

ریحان عسلی

خاله ستاره اسباب بازی براتون آشنا نیست ؟ متفکر

ریحان عسلی

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

خاله هدي ياسي زر زر و لوبياي سحرآميز
10 آبان 90 12:35
منم لوز مي خوام

دیگه تموم شد الان فصلش تموم شده ایشالا سال بعد

غزلک*مامان فسقلی*
10 آبان 90 13:26
چه عکسای نازی
توی عکس آخریه چه اخم بانمکی داره
ببخشید لوز چیه؟

چشماتون ناز میبینه
پست ریحانه و لوز خاطرات 9 ماهگی رو بخونی متوجه میشی اگه بازم سوالی داشتی بپرس جواب میدم
خاله ی امیرعلی
10 آبان 90 14:33
بازم خندم گرفت ای جوووووووووونم نیگاش کن نازی

خاله ستاره
10 آبان 90 19:33
واقعا خنده دار بود من اولش فكر ميكردم دايي علي خورده گذاشته تو دسته ريحاني. نگو كه ريحاني شكمو خودش خورده خوابش برده خيلي جالبه عكسشو تو ديدني ها بفرست


مامان کوثر
11 آبان 90 10:38
بس که از این میوه گفتین و ریحانه جونی خورد اونو بهمون نشون داد ما هم هوس کردیم نوش جونت عسلم
مامان کوثر
11 آبان 90 10:39
ریحانه جونی شما کلا ماشین بهت میاد ها