ریحانه و شستن ماشین
سلام عزیزه مامان
الان که دارم مطلب این پست و برات مینویسم از دایی علی تحویلت گرفتم
دایی میخواست ماشینش رو بشوره شما هم پشت سرش گریه کردی دایی هم مجبور شد تورو بغل کنه و بذارتت توی کالسکه که پیشش باشی شما هم که شیطون تا فرمون ماشین رو دیدی دستتو بالا بردی که از کالسکه برت داره و بذارتت توی ماشین
بعداز اونم هر کاری کردیم که بیای بیرون تا دایی ماشین رو بشوره فرمون ماشینو ول نمی کردی دایی هم مجبور شد ماشینو قفل کنه و به کارش برسه
اینم عکسای ریحانی بلا
مات و مبهوت از سرازیر شدن آب
پ.ن: از بس دست زدی به کیبورد گذاشتمت پایین که چهار دست و پا بری و مثه پست ریحانه و لوز سرم نیآد
اما شما هم که طبق معمول بلا تشریف دارید و خواستی که تاتی تاتی کنی منم همینطور که روی صندلی نشسته بودم باهات تاتای تاتی کردم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی