ریحانه و تی وی

1390/7/22 22:10

451 بازدید

اشتراک گذاری

امروز بعد از اینکه از پاساژ زیتون برگشتیم خونه (رفته بودیم بوتیک عمو سامی (پسر خاله ریحانی)لباس مجلسی واسه خاله سودی بخریم) پدر جونی داشت مسابقه فوتبال بین تیم های استقلال و راه آهن رو نگاه میکرد شما هم طبق معمول شیطونی میکردی

پدر جونی و علی (دایی ریحانی ) داشتن به تی وی نگاه میکردن شما رفتی روبروشونو دست میزدی به تی وی و بازیکن هارو که هی می دویدنو میخواستی بگیری طوریکه دیگه کسی به فوتبال توجه نمی کرد وهمگی داشتیم به دنبال کردن دستات واسه گرفته بازیکنا میخندیدم قوربونت بشم من

اینجا خاله ستایش داره باهات حرف میرنه که به تی وی توجه نکنی تا من بتونم ازت عکس بگیرم

ریحان عسلی

بدون شرح!!!

ریحان عسلی

خاطرات 10 ماهگی

پسندها (0) پسندیدم

شما اولین مشوق باشید!

مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (10)

زهره مامان هلیا
22 مهر 90 22:26

فداش لابد فکر کرده نی نی هستن می خواسته نی نی کوچولوها رو بگیره حام کنه

شاید گلم

مامان ثنا و ثمین
23 مهر 90 1:39

میبینم که قالب وبلاگ رو عوض کردین.مبارکه

ماشاله به دخملی.چه بلائی شده

آره خسته شدم از اون قالب دلم واسه اولین قالبی که واسه ریحان عسلی انتخاب کرده بودم تنگ شده بود

مامان کوثر
23 مهر 90 8:48

سلام قالب نو مبارکه قشنگه
ریحانه جون چطوره خوش میگذره خوش به حالتون بمونین تا میتونین بمونین اونجا دلی تازه کنین
ریحانه جونی چیکار میکنه با آدم های جدیدی که می بینه غریبی هم نمیکنه معلومه واگرنه از پیش خودت تکون نمیخورد -
ریحانه جون این فوتبالیستا رو بیگر یه عالمه کتک بزن تا بازیشون خوب بشه

سلام مرسی گلم آره خاله جون
اوایل چرا اما بعدا عادت کرد بیشتر با خاله سودی جوره همه دستشونو واسه بغل کردن ریحانی باز میکنن اما ریحانی وقتی خاله سودی رو میبینه خودش دستاشو بالا میبره که بغلش کنه
شما هم فوتبالی هستی آبیته یا قرمزته؟
آپ کنید دیگه !!!

مامان محیا
23 مهر 90 9:18

حسابی خونه مادر جون خوش میگذره دیگه؟؟؟منم دلم ملخواد برم کلی اونجا بمونم اما همش دو روزه میریم و برمیگردیم...خوش بگذره..

مرسی گلم من دورم ولی در عوض شما نزدیکی هر وقت بخوای می تونی بری
ایشالا یه موقعیتی براتون پیش بیاد و شما هم یه دل سیر پیش خونوادتون بمونید و خوش بگذرونید

مامان محیا
23 مهر 90 9:20

عزیزم متوجه یه موضوعی شدم...محیای من یکسال و دو روز از ریحانا گلی بزرگتره...پارسال تولد مفصلی قبل اومدن محرم براش گرفتم...اما امثال دقیقا تولدش چند روز بعد عاشوراست. اصلا کسی حسش نیست بنظرت چکار کنیم...مخصوصا شما که اولین بارته

نازی خدا برات نگهش داره محیا جونو
مرسی که این موضوع رو با من در میون گذاشتی

اگه مهد میره توی مهد یه تولد کوچولو براش بگیر و حتما آتلیه ببرش و ازش عکس بگیر دوست خوبم

غزلک*مامان فسقلی*
23 مهر 90 12:52

وااااای چقدر بامزه هزار تا بوووس واسه ریحان عسلی

مامان سارا
23 مهر 90 14:32

واااااااااااي عزيزم چقدر اين دخملي بلده خودشو تو دل همه جا كنه . به كي كشيده اين دخملت؟
راستي تولد ستايش رو هم از طرف من بهش تبريك بگو .
خيلي خوبه كه امسال شما هم اينجايين . مطمئناً ريحانه حسابي ذوق ميكنه

مگه شک داری به مامانش دیگه

مرسی حتما میگم

خاله ی امیرعلی
23 مهر 90 19:31

قالب نو مبارکه مامانی
میبینم که ریحان عسلی عشق فوتبال داره؟نکنه میخواد فوتبالیست بشه؟!

فدات بشم کوچولوی ناز دلم میخواد بخورمت هلوووووووو با این شیطنت هات

مرسی عزیزم
اگه بشه که خیلی خوبه منم میشم مامان فوتبالیست معروف کشورمون

خاله ستاره
23 مهر 90 23:40

واي ميخاد بازيكنا رو بگيره ه بامزه اي خاله جون

ستاره
23 مهر 90 23:41

ساعت پدر جون رو داشته باش خيلي دوسش داره فكر كنم يه 14يا 15سالي باشه كه داردش

آره میبینی ساعت رو چقدر دوستش داره

◕‿◕ ریحان عسلی ◕‿◕

ریحانه و تی وی

نظرات (10)

مطلب بعدی

مطلب قبلی