ریحانه و دایی علی
سلام مامانی
میخوام تو این پست از تنها دایی ات برات بگم که اسمش علی هست و خیلی دوستت داره
وقتی تبریز بودیم همش زنگ میزد و سراغ تو رو میگرفت و میگفت کی میای پیشمون !
وقتیم رسیدم بی یو تا تو رو دید همونطور که گیم بازی میکرد تورو تو بغل گرفت و گیم میزد
شما هم غریبی نکردی فقط متعجب بودی اینجا کجاستو تو بغل کی هستی
این عکس همون لحظه ایه که تو رو دید و ........
پ.ن:میزو میبینید به چه افتضایی در اومده این میز هم میز غذاشه هم میز کرش و گیمش
اینارو ریحانه در گوشم یواشکی گفت منم حرف گوش کن نوشتم
اینم دایی خوش تیپ من
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی